پژوهشگران آمریکایی با تائید بر اینکه تمام افراد دارای یک GPS داخلی هستند نشان دادند که توانایی جهت یابی در یک محیط ناشناخته در DNA انسان نوشته شده است.
پژوهشگران آمریکایی با تائید بر اینکه تمام افراد دارای یک GPS داخلی هستند نشان دادند که توانایی جهت یابی در یک محیط ناشناخته در DNA انسان نوشته شده است.
سندروم ویلیام نوعی بیماری ژنتیکی است که از هر 7 هزار و 500 کودک به یک کودک آسیب می رساند. این بیماری به دلیل فقدان برخی از ژنها بر روی یک کروموزوم بروز می یابد.
فقدان این ژنها موجب می شود که کودک در انجام عملکردهای ساده ای مثل چیدن یک پازل و یا جهت یابی دچار مشکل شود.
اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور با بررسی گروهی از افراد متاثر از این سندروم دریافتند که توانایی جهت یابی در محیطهای ناشناس بر روی DNA نوشته شده است.
این محققان برای این گروه از بیماران برخی از تمرینات ساده را تجویز کردند که در این تمرینات افراد باید اشیای مخفی شده در یک اتاق را پیدا می کردند. این افراد باید به مدت 10 ثانیه با کمک یک نوار در اتاق حرکت می کردند و آن را می شناختند.
به محض اینکه نوار از دست این افراد گرفته می شد آنها نمی توانستند اشیاء را پیدا کنند. به این ترتیب مشخص شد که این بیماران در کسب آگاهی از عناصر هندسی ابتدایی بر پایه GPS داخلی بدن خود ناتوان هستند.
براساس گزارش یونایتد پرس اینترنشنال، این محققان در این خصوص توضیح دادند: "هر چند ما هنوز باید بفهمیم که ژنهای مرتبط با سندروم ویلیام دقیقاً چگونه کار می کنند اما واضح است که این ژنها بر روی مغز اثر می گذارند. این اولین بار است که ما دریافتیم که نقص در سیستم جهت یابی و تعیین مسیر با فاکتورهای ژنتیکی ارتباط دارد."
میگویند فلانی مغز تجارت است؛ فلانی مغزش مثل ساعت کار میکندو... این آدمهایی که مغزشان حسابی کار میکند، به نظر شما مغزشان با دیگران چه تفاوتی دارد؟ مغزشان بزرگتر است؟ اگر اینطوربود، الان باید وال باهوشترین موجود دنیا میبود! با20 واقعیت جالب مغزی، از همین دست، آشنا شوید:
مغز یک انسان معمولی چیزی در حدود 1300 تا 1400 گرم میباشد، چیزی در حدود یک کیسه شکر.
مغز انسان از مغز فیلها کوچکتر است. این در حالی است که مغز انسان از مغز میمونها بزرگتر است. مغز یک میمون وزنی معادل 95 گرم دارد! مغز سگها چیزی در حدود 72 گرم و گربهها 30 گرم برآورد میشود.
وزن مغز انسان 2 درصد از کل وزن بدن او را تشکیل میدهد. حداکثر عرض آن 14میلیمتر، طول 167 میلیمتر و ارتفاع 93 میلیمتر دارد.
در ماههای اولیه بارداری، یاختههای عصبی مغز با سرعتی معادل 2500 نرون در دقیقه تولیدمثل میکنند.
60 درصد کل حجم مغز را سلولهای سفید و 40 درصد آن را سلولهای خاکستری تشکیل میدهند.
سرعت انتقال اطلاعات در نرونهای مختلف، متفاوت است. نرخ این انتقال میتواند به کندی 5/0 متر در ثانیه و یا به تندی 120 متر بر ثانیه باشد. رقم 120 متر در ثانیه معادل عددی نزدیک به 431 کیلومتر در ساعت است.
75 درصد از مغز یک انسان را آب تشکیل میدهد.
مغز انسان قادر است بیش از همه اتمهای موجود در دنیا، ایده در خود داشته باشد و آنها را تجزیه و تحلیل کند!
اگر میشد نیرویی که در مغز جریان دارد را مهار کرد، به واسطه آن میتوانستید یک لامپ 10 واتی را روشن نگه دارید.
20 درصد از کل اکسیژنی که در بدن پمپاژ میشود، به مغز میرسد.
در حدود 75 میلیلیتر از خون در هر دقیقه به مغز پمپاژ میشود.
مغز شما حاوی 100 میلیارد یاخته عصبی است. یعنی چیزی در حدود 166 برابر کل افرادی که روی کره زمین زندگی میکنند.
کل مقولههای مربوط به «تفکر» توسط جریان الکتریسته و تغییر و تحولات شیمیایی میسر میشوند.
وال بزرگترین مغز را دارد، به طوری که وزن مغز این حیوان چیزی نزدیک به 6 کیلوگرم است.
با در نظر گرفتن نسبت وزن کلی بدن به وزن مغز، انسانها بزرگترین مغز را نسبت به وزن بدن خود دارند.
مغز اینشتین بزرگتر از افراد عادی نبوده است. هوش بالای او به واسطه پیوندهای ایجاد شده میان سلولهای عصبی مغزش ایجاد شده بود. هر زمان که شما چیز جدیدی یاد میگیرید، یک ارتباط جدید میان سلولهای مغزتان ایجاد میشود.
? ساعت پس از مرگ آلبرت در سال ????، مغز او بدون اجازه خانواده توسط هاروی بیرون آورده شد. هاروی مغز آلبرت را به خانهاش برد و داخل یک ظرف شیشهای دهان گشاد نگهداری کرد، هرچند او بعدها به دلیل انجام این کار از محل کارش که مخصوص تشریح اجساد بود اخراج شد. چند سال بعد، هاروی از هنس پسر بزرگ آلبرت برای مطالعه و بررسی مغز پدرش اجازه گرفت و تکههایی از مغز آلبرت را برای دانشمندان در سرتاسر دنیا فرستاد. یکی از دانشمندان برکلی با مطالعه قسمتی از مغز آلبرت متوجه شد که در مغز او در مقایسه با یک شخص طبیعی، به طور قابل توجهی سلولهای گلیال که مسوول ترکیب کردن و مرتب کردن اطلاعات هست وجود دارد. در مطالعه دیگر، پروفسور ساندرا ویتسون فهمید که مغز آلبرت دارای کمبود یک چین خاصی از مغزش است که شکاف سیلوین نامیده میشود. این استخوانبندی غیرمعمول به عصبها در مغز آلبرت اجازه میدهد که بهتر با دیگران رابطه برقرار کند. نتایج مطالعه دیگری نشان میداد که در مغز آلبرت بزرگی آویختگی جداری زیرین که اغلب درگیر تواناییهای ریاضیات هست، بیشتر از افراد معمولی بود.
مردان از زنان باهوشترند چون وزن مغزشان 10 درصد بیشتر است؟ نه، این اشتباه است. با این حساب، فیلها از آدمها خیلی باهوشترند چون وزن مغزشان 5 برابر است. داشتن مغز بزرگتر به معنای باهوشتر بودن نیست. کاملا طبیعی است که عضلات نیرومند یک فیل، در مقایسه با عضلات یک گربه، باید تحت کنترل مغز بزرگتری باشد. به همین دلیل است که فیل 6 هزار گرم مغز دارد و گربه، 30 گرم.
عملکرد کامپیوتر مثل مغز نیست؛ خیلی فرق دارد! شاید بگویید اصلا کامپیوترهای اولیه را با الگوگیری از عملکرد مغز ساختهاند ولی نورولوژیستها در پاسخ به شما میگویند اگر قدرت تمام کامپیوترهای دنیا را با هم جمع کنید، باز هم قدرتش به مغز انسان نمیرسد؛ یعنی ساختار مغز ما آنقدر پیچیده است که تشبیهاش به کامپیوتر، لااقل عصبشناسان را به خنده میاندازد.
وقتی میخوابیم، مغزمان استراحت نمیکند! یکی از تفاوتهای بارز مغز و کامپیوتر، همین است.
از کجا بفهمیم کسی دارد دروغ میگوید؟
آیا دروغ می گوید ؟
ارتباط چشمی کسی که دروغ میگوید، خیلی کم است یا به هیچوجه وجود ندارد.
حرکتهای بدنی، از جمله حرکتهای دست، کم میشوند و همین حرکتهای محدود هم، خشک و ساختگی به نظر میرسند.
دست و پاها بهطور تقریبی به بدن میچسبند و فرد، فضای کمتری را اشغال میکند.
اگر بخواهد وانمود کند که جوابهایش، لحظهای و بدون نقشهی قبلیاند، ممکن است کمی شانهاش را بالا بیندازد.
میان حرکتها و کلمهها، فاصله میافتد.
سرتکان دادنها، ساختگی است.
حرکتها، با پیام کلامی، همخوانی ندارند.
مدت زمان بروز حرکتهای احساسی، طولانی میشود.
وقتی که فرد به حس ویژهای مانند شادی، تعجب، ترس و... تظاهر میکند، حالتهای چهره فقط به اطراف دهان محدود میشود.
حرکت دروغگو، در جهت دور شدن از کسی است که او را متهم میکند و به احتمال زیاد به سمت در خروجی است.
دروغگو دوست ندارد رودروی کسی که او را متهم میکند، بایستد و ممکن است سر یا بدنش را به سمت دیگری بچرخاند و از او دور شود.
کسی که دارد دروغ میگوید، به احتمال زیاد قوز میکند؛ احتمال اینکه صاف بایستد و دستهایش کشیده و باز، در دو طرف بدنش قرار بگیرند؛ خیلی ضعیف است.
با انگشت، به طرف مقابل صحبتش اشاره نمیکند.
ممکن است بین خودش و طرف مقابل، یک مانع فیزیکی قرار دهد.
دروغگو، برای بیان مقصودش از کلمههای «خودتان» استفاده میکند.
آنقدر به دادن اطلاعات اضافی ادامه میدهد تا مطمئن شود که با داستانش حسابی سرتان را کلاه گذاشته است.
در حالی که میگوید به طور کامل متوجه موضوع است، از جواب دادن طفره میرود تا نگذارد شما موقعیتش را زیر سوال ببرید.
هفت نظریه علمی که می تواند پایان جهان را پیش بینی کند!
بر اساس شواهد علمی موجود و مدارک تاریخی قدیمی نظریه هایی که به احتمال نابودی جهان تا سال 2012 پرداخته است مورد بررسی قرار گرفته است.
بسیاری از دانشمندان با توجه به شرایط کنونی زمین و بحرانهای موجود بسیار نگران حیات بشر بوده و به مطالعه بر روی حقایقی می پردازند که می تواند روزی منجر به اتمام حیات بر روی سیاره آبی شود. به اعتقاد برخی نظریه ها پایان یافتن جهان که در تقویم باستانی اقوام مایان تاریخ آن سال 2012 ذکر شده است می تواند به دلایل مختلفی به واقعیت تبدیل شود. نشریه تلگراف نیز با توجه به این نظریه ها و مدارک به بررسی برخی از این دلایل و میزان احتمال تحقق آنها تا سه سال آینده پرداخته است.
حمله بیگانگان فضایی:
این پدیده در ابتدا به موضوع بسیاری از آثار هنری علمی تخیلی تبدیل شد اما به تدریج محققان دریافتند که نگرانی از حمله بیگانگان به زمین رو به افزایش است. تعداد موارد مشاهده یوفوها افزایش پیدا کرده و نشانه ها و مدارک زیادی از مشاهده این پدیده های غریب ارائه شده است. از جمله این شواهد تلاش دولتهای مختلف در سرتاسر جهان برای کنترل یوفوها طی 50 سال گذشته است. اما با وجود تمامی این شواهد و مدارک که بسیاری آنها را خیالی و زاده توهم شاهدان می دانند، احتمال وقوع حمله بیگانگان به زمین تا سال 2012 تنها 0.1 از 10 تخمین زده شده است.
برخورد با زمین:
هزاران انجمن اینترنتی و سایتهای مختلف اعلام کرده اند زمانی در اوایل قرن 21 میلادی سیاره ای ناشناخته با زمین برخورد کرده و یا از فاصله ای بسیار نزدیک از کنار آن عبور خواهد کرد و در نتیجه تمدن را نابود کرده و یا خسارات و دگرگونی های عظیم و جبران ناپذیری را بر روی زمین به جا خواهد گذاشت. این سیاره با نام خیالی "نیبیرو" سیاره ای در منظومه خورشیدی فرض شده است که در مداری نامنظم در حرکت بوده و هر سه هزار و 700 سال یکبار به قسمتهای داخلی منظومه خورشیدی راه پیدا می کند. شواهد بسیار کمی برای اثبات این نظریه ارائه شده است که از آن جمله می توان به معرفی 10 سیاره توسط ناسا در سال 2005 اشاره کرد که در خارج از منظومه خورشیدی به سر می برند و شاید تا سال 2012 به قسمتهای داخلی منظومه خورشیدی وارد شده و از نزدیکی زمین عبور کنند. با این همه احتمال وقوع این برخورد 0.2 از 10 تخمین زده شده است.
بحران خورشیدی:
این بحران یکی از معدود سناریوهایی است که با انتهای تقویم مایانها در ارتباط است و می تواند پایه علمی داشته باشد. در این سناریو که احتمال وقوع آن 0.3 از 10 برآورد شده است، تابشهای شدید خورشیدی و یا انفجارهای گازی در دسامبر 2012 می تواند زمین را در خود غرق کرده و نوع بشر را به همراه اکو سیستم زمین نابود سازد. تا کنون شواهدی مبنی بر وقوع چنین پدیده ای در سال 2012 ارائه نشده اما ارتباطاتی میان دوره های 11 ساله خورشیدی و چرخه زمانی تقویم مایانها یافته شده است. با این حال با وجود اینکه شعله های خورشیدی می تواند برای برخی از تجهیزات، ماهواره ها و فضانوردان مشکلاتی را ایجاد کند اما از قدرتی که بتواند زمین را حداقل تا سال 2012 ویران سازد برخوردار نخواهد بود. تنها خطر جدی که از سوی خورشید زمین را تهدید می کند، اتمام انرژی خورشید و بلعیده شدن زمین توسط این ستاره عظیم است که آن نیز تا پنج بیلیون سال آینده ممکن خواهد بود.
تغییر قطبهای مغناطیسی:
بسیاری معتقدند قطبهای مغناطیسی زمین در سالهایی نه چندان دور تغییر خواهند کرد و بر الگوی چرخش مداری زمین تاثیر گذاشته و فاجعه ای بزرگ را به وجود خواهد آورد. این افراد مدارکی از تغییر قطبی زمین در گذشته ارائه کرده و معتقدند این تغییرات را می توان با مطالعه نقاط خورشیدی و تئوری میدانهای مغناطیسی مشاهده کرد. در عین حال برخی معتقدند مایانها و مصریان باستان نیز از وقوع چنین پدیده ای در آینده آگاه بوده اند اما این راز امروزه توسط دولتها مخفی باقی مانده است. محققان دانشگاه پرینستون و تولوس در فرانسه با بررسی مدارک مختلف دریافته اند که سیاره زمین در حدود 800 میلیون سال پیش دورانی را برای متعادل سازی قطبهای خود پشت سر گذاشته است. تغییر زاویه 50 درجه ای در قطب شمال طی 20 میلیون سال از جمله شواهدی است که محققان به آن دست یافته اند و بر همین اساس معتقدند امکان وقوع چنین پدیده ای وجود دارد اما طی یک میلیون سال آینده و درصد احتمال وقوع آن یک از 10 خواهد بود.
ابرآتشفشان:
انفجار ابر آتشفشانی یکی از عظیم ترین انفجارهایی خواهد بود که در تاریخ بشر دیده شده و در اثر افزایش میزان ماگما در هسته زمین و عدم وجود راه فرار از این منطقه از زمین به وجود خواهد آمد. نتیجه چنین انفجاری پراکنده شدن میزان زیادی از گازهای سمی در اتمسفر زمین و پوشانده شدن قسمتهای زیادی از خشکی ها توسط ماگماها خواهد بود. تصاویری که توسط ماهواره ها طی سالهای گذشته به ثبت رسیده است نشانه هایی از تغییر را در سنگهای مذاب زیر زمینی نمایش می دهد که می تواند درصد احتمال این انفجار را یک از 10 ساخته و مدارک علمی را برای اثبات این نظریه ارائه دهد.
نقطه اوج نفتی:
کاهش ذخایر نفتی جهانی قطعا واقعیتی است که می تواند به فروپاشی سرمایه گذاری و اقتصاد جهانی منجر شود. اما نظریه نقطه اوج نفتی درباره موضوع افزایش تقاضا در برابر میزان تولید بحث می کند بر اساس این نظریه زمانی فرا خواهد رسید که تقاضای این منبع انرژی از میزان تولید آن پیشی خواهد گرفت. به گزارش مهر، برخی معتقدند این پدیده در حال حاضر آغاز شده است اما برخی دیگر آغاز آن را سال 2012 اعلام کرده اند. با این همه و با وجود تلاش برای تولید منابع جایگزین انرژی احتمال وقوع این پدیده 4 از 10 محاسبه شده است.
نابودی نسل زنبورها:
36 درصد از کندوهای زنبور در ایالات متحده در زمستان 2008 به دلیل اختلالی به نام اختلال نابودی کلونی زنبورها از بین رفتند. این اختلال که طی آن تمامی زنبورهای کارگر یک کندو به صورت ناگهانی می میرند و تنها زنبور ملکه به جا می ماند در چندین کشور اروپایی از جمله فرانسه، بلژیک، ایتالیا، پرتغال و اسپانیا رواج یافته است. تا کنون دلایلی مانند آفتها، تغییرات شدید جوی و امواج تلفن همراه عوامل بروز این اختلال اعلام شده اند اما تاثیر هیچ یک از آنها تا کنون به اثبات نرسیده است و از آنجایی که تا کنون درمانی موثر نیز برای کنترل این اپیدمی ارائه نشده است، پیش بینی می شود نظریه انقراض زنبورها به زودی به واقعیتی تلخ تبدیل شود.
با توجه به این حقیقت که پرورش بسیاری از محصولات کشاورزی از جمله سویا، پنبه، دانه های روغنی مانند بادام، انگور، سیب و گلهای آفتابگردان نیازمند حضور زنبورها بوده و فعالیتهای این حشرات کوچک بر روی تولید 30 درصد از غذای جهان تاثیری مستقیم به جا می گذارد، بالاترین احتمال نابودی حیات در اثر پدیده ای طبیعی به این نظریه ارائه شده و 7 از 10 تخمین زده شده است.
8 عادت بد که بعد از ازدواج باید ترک کنید!
ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است
همه ما می خواهیم ازدواج و زندگی خوشبخت و سعادتمندانه ای داشته باشیم. درست است؟ ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است که یک ازدواج خوب را زیر و رو می کند. اگر حتی یکی از این عادتها را دارید مقاله زیر را بخوانید.
آیا از عادات بد ازدواج آگاهی دارید؟
در این مقاله، ساری هارر و ریتا دماریا، عادتهایی که شما باید از آن دوری کنید را متذکر می شوند تا یک ازدواج پایدار و مملو از عشق داشته باشید.
1. دلیل و برهان را کنار بگذارید
زندگی، میدان جنگ نیست. نه تنها این کار باعث از بین بردن احساساتتان می شود بلکه حتی همسرتان به طرز زیرکانه ای می فهمد که احساساتش برایتان مهم نیست.
2. محیط خانه را امن نگه داشتن همیشه اثر نمی کند
اگرچه جمله "هرچه تو بگویی عزیزم" محیط خانه را آرام و امن می کند اما شما را در نقش یک همسر فداکار نشان می دهد. شما بایستی گاهی اوقات عصبانی، گاهی اوقات حالت تدافعی و گاهی اوقات هم فداکارانه رفتار کنید. این جالبتر نیست؟
3. حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید
بیش از اندازه فعال بودن وتمرکز نداشتن، در مکالمه بینتان یا در زندگی، صمیمیت و علاقه بینتان را از بین می برد.
4. دست از سرزنش بردارید
می دانیم که خانمها جیغ جیغو هستند. اما با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان می شود.
5. از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید
این تکنیک ها،فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دو شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.
6. قلدری نکنید
این کار زشت به همسر شما می فهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد.
7. تدافعی برخورد نکنید
تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازنده تان را سرد می کند. اگر اینگونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد.
8. یک جانبه تصمیم گیری نکنید
گاهی اوقات، شما می خواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید درمورد پول، زمان، بچه ها و زندگی تان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفته اید و یک طرفه و از جانب او تصمیم گیری کرده اید..
نکته ای که از نظر ساری هارر و ریتا دماریا بسیار حائز اهمیت است، خنده، صمیمیت و علاقه شدید بین همسران، برای امروز، فردا وهمیشه وهمیشه است.
سیمرغ